به مَثَل، عمر ما نیز چهار فصل دارد.
«جوانی»، بهار عمر ماست.
پر طراوت و شاداب، زیبا و جذاب، با نشاط و شکوفا. این بهار، تابستانی هم در پی دارد، فصل گرما و رسیدن و پختگی و ثمر دهی و بلوغ زندگی.
روزی هم پاییز عمر و خزان زندگی خواهد رسید. برف پیری هم در فصل زمستان عمرمان، بر ارتفاعات سر و صورتمان خواهد نشست و چهره ی زمستانی ما تماشایی خواهد بود.
در بوستان عمر، ما هم «کِشت» داریم و هم «برداشت». روزی «صیفی جات» زندگی مان قابل استفاده ی خود و بهره رسانی به دیگران خواهد بود.
حافظ می گوید:
بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
روزهای اول سال تحصیلی، به سرعت به پایان سال می انجامد. ایام تعطیلات آغاز می شود و باز هم به زودی، ایام دیگری همراه با ثبت نام و درس جدید و استاد جدید و کتاب جدید.
این روند همچنان ادامه دارد.
البته باید بیش از «مدرک»، به «درک» اندیشید.
اگر هدف از آموختن دانش، کمال و انسانیت و فهم باشد، پس هیچ وقت «فارغ التحصیل» نخواهیم شد؛ چرا که راه، بس طولانی و سربالاست و همتی می خواهد بس بزرگ، تا رسیدن به« قله»...
منبع:
محدثی، جواد.(1393). سلوک دانشجویی. ص65-64. قم: دفتر نشر معارف.
گردآوری: منا هادوی(دانشجوی ترم 5 فناوری اطلاعات)
:: موضوعات مرتبط:
متفرقه ,
,
:: برچسبها:
جوانی ,
دانشجو ,
سلوک دانشجویی ,
:: بازدید از این مطلب : 229
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0